هو النور:)

دارم کم کم به چهلمانه ها نزدیک میشم:دی

با این که این هفته فقط یه روز رفتم دانشگاه و باقی روز ها به علت آلودگی تعطیل شد ولی بازم وقت نشد بیام اینا یه کم حرف بزنم دور هم باشیم:)

الانم که اومدم اینجا میون خوندن بیو بالینی اومدم همینجوری دو کلام حرف بنویسم.و فکر های امتحان های باقی مونده و درس های تلنبار شده و جزوه های ننوشته شده و کلاس های جبرانی ئی که تا چند روز دیگه خودشو میکوبونه به سرم رو ول کنم. 

این که باید برم رمز پویا و چمیدونم از این چیزا بگیرم واسه کارتم رو هم ول کنم فعلا.

فقط چند دقیقه نفس عمیق بکشم، خلوت کنم با خودم ، بذارم آرامش تموم وجودمو بگیره.

به یلدا فک کنم و به خوشمزگی هاش، به دردونه دخترِ پاییز، به حافظ جانم ، و به برف هایی که در انتظار اومدنشونم:)

#* چشمامونو چند دقیقه ببندیم، و عمیق نفس بکشیم ، فکرا رو پرت کنیم عقب و به دلبرای زندگی فکر کنیم، به حس خوب تونستن*#

و بعدش ، وقتی دیگه قلبمون خسته نزد، و توی سرمون غلغله و هرج و مرج نبود، بریم به ادامه صعود و بالا رفتن از کوه جلو رومون.

و اینبار میدونم که میتونم، ۴ تا دونه برنامه ی گره خورده و کار تلنبار شده انقدر سخت نیست. من اگه بخوام برسم به اون حداقل جای هدف سال بعدم، حداقل باید انقدرو بتونم. و میدونم که میتونم:)

فرکانس مثبتآنه ی زندگیم زده بالا در این لحظه:*

و کآش تمام لحظه هامون همین قدر مثبت باشه. 

#حال دلتون خوب و لبتون خندون :)

منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

KING -بارکدخوان-بارکد پرينتر-زبرا-وکس-وکس رزين-کارتريج hp- تهران تکیه گاه واژه ها فروشگاه